تحولات منطقه

۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۵
کد خبر: ۷۱۳۸۱۵

در حوالی شعر

شاعران و حفظ زبان فارسی

محمدکاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

حفظ اصالت زبان یکی از دغدغه‌های مهم اهالی هر زبان است و البته این قضیه برای زبان‌های ریشه‌دار که گنجینه‌ای از متون ارزشمند ادبی دارند، مهم‌تر به نظر می‌رسد. شاید برای بعضی ملل، فقط این مهم باشد که به کمک ساختار واژگانی و نحوی زبان، نیاز روزمره خویش را رفع کنند. اما زبان فارسی در عین حال که وسیله انتقال مفاهیم است، وسیله ارتباط ما با ذخایر بزرگی از دانش، ادب، اخلاق و آگاهی نیز هست. ورود بی‌رویه واژگان بیگانه اگر بافت واژگانی فارسی را تغییر دهد، به‌تدریج ارتباط ما با این ذخایر ارزشمند قطع می‌شود، چنان که همین اکنون تا حدودی این اتفاق افتاده است.

از همین رو فارسی‌زبانان از دیرباز برای حفظ اصالت زبان خویش بسیار کوشیده‌اند و بر آن بوده‌اند که برای واژگان بیگانه‌ای که وارد زبان می‌شود، معادل‌هایی برگزینند. یک هدف تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی همین بوده که نهادی رسمی برای واژه‌گزینی در برابر واژگان بیگانه وجود داشته باشد؛ هرچند همه وظیفه فرهنگستان در واژه‌گزینی خلاصه نمی‌شود و این نهاد در گروه‌های مختلف خود، وظایف دیگری نیز دارد.

بسیاری از واژگان جاافتاده و اصیل فارسی که امروز در نظام اداری و علمی به کار می‌روند، ساخته‌های فرهنگستان هستند، از «شهرداری» و «دادگستری» بگیرید تا «یارانه» و «پاکبان». هم‌نسلان من روزگاری را به خاطر می‌آورند که ما به «یارانه»، «سوبسید» می‌گفتیم و نسل پیش از من می‌دانند روزگاری اسم «دادگستری»، «عدلیه» و نام «شهرداری»، «بلدیه» بود. این‌ها نشان می‌دهد ایجاد فرهنگستان زبان و ادب فارسی یک ضرورت بوده و این نهاد خدمات زیادی به زبان فارسی کرده است، هرچند بسیاری از معادل‌هایی هم که برای واژگان بیگانه ساخته است، جا نیفتاده و در زبان مردم رواج نیافته است.

در این میان نقش شاعران چیست؟ با توجه به اینکه زبان، مصالح و ابزار اصلی کار شاعر و نویسنده است، طبیعی است شاعران و نویسندگان و به طور کل اهل قلم، نسبت به حفظ اصالت زبان بسیار حساس باشند و به واقع متولیان اصلی این قضیه، همین گروه هستند. همان گونه که یک باستان‌شناس نگران آسیب‌دیدن بناهای باستانی است، یک شاعر نیز باید نگران زبان باشد، به خصوص که شعر او در متون بسیاری که با این زبان ایجاد شده‌اند، ریشه دارد و با گذشته پیوند می‌یابد.

یک شاعر به طور مشخص حداقل در دو حوزه می‌تواند پاسدار زبان فارسی باشد. نخست در حوزه معادل‌گزینی برای واژگان بیگانه، به کمک قدرت خلاقیت خود. شاعران بیش از دیگر اهالی زبان با ترکیب‌کردن کلمات سر و کار دارند، از این رو در این کار ورزیده‌تر از دیگران‌اند و راحت‌تر می‌توانند ترکیب‌سازی کنند. حتی گاه یک شاعر قدیم بدون اینکه با یک پدیده امروزین برخورد داشته باشد، ترکیبی ساخته که می‌تواند به جای نام آن پدیده به کار رود، چنان که عبدالقادر بیدل در قرن دوازدهم هجری کلمه «هواپیما» را به کار برده است، به معنی آهی که در هوا سیر کند.

نه اشک اینجا زمین‌فرساست، نی آهی هواپیما

غبار بی‌عصایی‌ها به این اندام می‌خیزد

و به همین ترتیب در شعر کهن ما کلماتی مثل «گذرنامه»، «دبیرستان» و... آمده‌اند و این‌ها نشان می‌دهد شاعران چقدر می‌توانند در این زمینه خلاق و یاریگر باشند.

عرصه دیگر، عرصه نوشتن و گفت‌وگوی روزانه است. در این قسمت نیز انتظار می‌رود شاعران بیش از دیگر مردم مراقب حفظ اصالت زبان باشند. ما بسیار می‌شنویم که مثلاً مجری یک شب شعر می‌گوید «تایم نداریم» یا حتی دیده‌ام شاعری به جای کلمه «انتخاب»، کلمه «سلکت» (Select) را به کار برده است. همین طور است کلماتی مثل «سایز»، «اوکی» و... که بسیار از زبان اهالی قلم می‌شنویم.

طبیعتاً وقتی خود اهل قلم که پاسداران زبان‌اند در گفت‌وگوهای روزانه خویش مراقب زبان فارسی نباشند، از دیگران هم انتظار بسیاری نمی‌توان داشت و این، وظیفه این گروه را سنگین‌تر می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.